بسم الله الرحمن الرحیم 
#استخوان_لای_زخم_گذاشتن
قصابی بود که هنگام کار با ساتور دستش را بریده بود و خون زیادی از زخمش می چکید . همسایه ها جمع شدند و او را نزد حکیم باشی که دکتر شهرشان بود، بردند . حکیم بعد از ضد عفونی زخم می خواست آن را ببندد که متوجه شد لای زخم قصاب استخوان کوچکی مانده است . می خواست آن را بیرون بکشد، اما پشیمان شد و با همان حالت زخم دست قصاب را بست و به او گفت :
 زخمت خیلی عمیق است و باید یک روز در میان نزد من بیایی تا زخمت را پانسمان کنم.

از آن روز به بعد کار قصاب درآمد . هر روز مقداری گوشت با خود می برد و با مبلغی به حکیم باشی می داد و حکیم هم همان کار

ادامه مطلب

داستان پند اموز

ضرب المثل 123

قصه پند مشهدی رحیم

ضرب المثل 126

ضرب المثل 129

ضرب المثل 132

کتاب خوانی

حکیم ,قصاب ,حکیم باشی
مشخصات
آخرین جستجو ها